رساله
سوالاتی دربارهی تقلید
س1: ما جهت همه کارها معمولاً برنامه و برنامهریزی داریم، ولی در مورد تقوا برنامه خاصی نداریم بفرمایید چه کار کنیم؟
ج: تقوا برنامه ندارد، برنامهاش خواندن رساله و یاد گرفتن واجب و حرام است. هر وقت واجب پیش آمد کرد انجام بدهی و حرام پیش آمد ترک کنی، این برنامه شخصی شماست. از رساله باید یاد بگیرید، الآن ظهر میشود گفتهاند باید نماز بخوانید. فردا ماه رمضان است باید روزه بگیری، بیرون میروی زن نامحرم میآید باید نگاه نکنی، حرف میزنی باید دروغ نگویی، اینها برنامهای است که در شئون زندگی پیاده کردنش واجب و لازم است. مال بعضیها زود پیش میآید، مال بعضیها دیر پیش میآید و بعضیها زیاد پیش میآید و بعضیها کم، اشخاص مختلفند. یک کسی در یک ماه در محیط زندگیاش یک زن نمیبیند، یک کسی با کم و زیادش روزی هزار تا میبیند، وظیفهاش را باید انجام دهد.
س2: چطور میشود اطمینان به درست بودن اعمالمان داشته باشیم و در آنها شک نکنیم؟
ج: رساله باید بخوانید. آنجا معلوم میشود چه عملی درست و چه عملی باطل است. لذا خواندن رساله برای ادامه تقوا یکی از واجبات است. آدم تا رساله نخواند نمیفهمد چه چیزی واجب و چه چیز حرام است. اینها که رساله نمیخوانند گناه مرتکب میشوند. نخواندن رساله گناه است، این درسها واجب نیست ولی خواندن رساله واجب شرعی است. باید هر روز چهار، پنج صفحه بخوانیم تا بفهمیم چه چیزی بر ما واجب است و چه چیزی حرام. واجبش را انجام بدهیم حرام را ترک کنیم. اگر یاد نگیریم نمیتوانیم عمل کنیم. این ملاک صحیح بودن و باطل بودن اعمال ماست. هر عملی مطابق با رساله است صحیح است و هر عملی مخالف رساله باطل است.
س3: مگر خواندن رساله و عمل به آن واجب است؟
ج: پس مستحب است؟! واجب است دیگر. یکی از واجبات، خواندن رساله به منظور یادگیری واجبات و محرمات است. اگر نخوانیم مرتکب گناه شدهایم، این خلاف تقواست. (خواندن رساله) بر همه واجب است. کسانی که بلد نیستند واجب است از هر کسی که تقلید میکنند رسالهاش را بخرند و بخوانند، واجبات و محرماتی که آنجا نوشته است را یاد بگیرند. واجبش را عمل کنند و حرامش را ترک کنند. این واجب است. اگر آدم نکند مرتکب گناه شده است. از این درسهایی که شما میخوانید خواندن رساله واجبتر است. این درسها واجب نیست آن واجب است.
س4: به چه علت علمای اخلاق خیلی تأکید به خواندن رساله میفرمایند؟
ج: خُب اگر رساله نخوانند چطور میشود؟ در خود رسالهها هم مینویسند که خواندن رساله واجب است. اگر فردی رساله نخواند نمیفهمد نماز آیات واجب است، نمیفهمد برای زلزله باید نماز آیات بخوانیم، اینها را نمیخواند. آیا این خوب است؟ بنابراین کسی که دین را تشکیل میدهد یکی از احکامش را این قرار میدهد که باید بروی مسائل دین را یاد بگیری و بعد عمل کنی. اگر یاد نگیری نمیتوانی عمل کنی، بنابراین یادگیری مسائلی که در زندگی برای همه نوعاً پیش میآید واجب عینی است.
س5: لطفاً چند کتاب برای سعادت انسان معرفی بفرمایید.
ج: «رساله» اولین کتاب سعادتساز شماست، «رساله مرجع تقلید» اولین کتابی است که بر همه مسلمانان واجب است آن را بخوانند و یاد بگیرند و بعد عمل کنند؛ این اولین کتاب است. اگر این را جا بگذارید و دنبال کتابهای دیگر بروید از قافله سعادت و سلامت عقب ماندهاید، اما وقتی عمل کردید ان شاء الله رکن آماده و درست شده است.
غیر رکن هم این است که آدم کتابهای مفید؛ کتابهایی که در سیره و روش زندگی حضرات معصومین علیهم السلام نوشته شده است را مطالعه کند. کتابهایی که در بسط عقاید نوشته شده است، آنها را مطالعه کند، تاریخ اسلام و غیره هم بعد از آنهاست. اما اوّلی آنها رساله است که هر روز باید بخوانیم و یاد بگیریم و عمل کنیم.
س6: برای شناخت محدوده انجام واجبات و ترک محرّمات چه کتابهایی را پیشنهاد میکنید؟
ج: اولین کتاب که این محدوده را مشخص میکند رساله مرجع تقلیدی است که در پای آن مهر مرجعیتش خورده است، یعنی اعلم و عادل است، فاسق نیست. مرجع دو تا شرط دارد باید هم اعلم و هم عادل باشد، گناه نکند، خدا با آدم گنهکار هیچ میانهای ندارد، از او بدش میآید،چون گناه دنیا و آخرت را خراب میکند.
س7: اولین جمله در رساله این است که اصول دین تحقیقی است لطفاً بفرمایید وظیفه ما در این باره چیست؟
ج: تحقیق معنایش این نیست که آدم بوعلی سینا بشود، بلکه اگر هر کسی در حد خودش عقل را بکار بگیرد وجود خدا را ثابت میکند. پیغمبری را که از طرف او با معجزه آمده است قبول میکند و غیر ذلک، بیسواد در حد بیسوادیاش، سواددار در حد سوادش، این چیز مشکلی نیست. یعنی یک برنامهای است که از بیسوادها هم ساخته است. این مقدار فطری است. وجود خدا؛ ایمان به خدا خیلی فطری است، زحمت زیادی برایش لازم نیست. هر کسی میفهمد خودش، خودش را خلق نکرده است و آفریدگار دارد. یک شخصی هم بیاید بگوید من از طرف خدا آمدهام تا معجزه همراهش است عقل زود باور میکند و قبول میکند. آنوقت پیغمبر هم هر چه گفت آدم میپذیرد و کار درست میشود.
س8: در ابتدای رساله در کنار اجتهاد و تقلید یکی از راهها احتیاط کردن است چرا احتیاط نکنیم؟
ج: فقط همان رساله را انجام دهید. احتیاطی که در اول نقل میکنند کار عموم نیست، این کار فقهاست که بلد هستند، عموم میخواهد چه جوری احتیاط کند؟ بلد نیستند که، بنابراین باید تقلید کنند و احتیاطاتی که در رساله مرجع هست همانها را اگر واجب باشد باید مراعات کند، اما بیشتر طرف وسوسه میرود.
س9: در رساله ها میفرمایند که اگر دو تا آدم موثق و عادل بگویند که فلانی اعلم است تو از او باید تقلید کنی.
ج: اگر دو نفر دیگر هم به عکس بگویند هر دو ساقط میشوند، باید برویم سراغ دو نفر دیگر.
س10: خُب همینجوری تا آخر باز هم دور میشود که؟
ج: تا آخر نمیرسد، به دور نمیرسد، زود ثابت میشود اما آن اوّلیها به هم میخورد، دیگر باید از علمای فقیه و باتقوا پرسید، ممکن است حرفهای دیگر در کار باشد که مثلاً (شما) استادی، شاید از این حرفها باشد و وسط بیاید و اوضاع به هم بخورد، آدمی که آزاد است، او باید نظر بدهد.
س11: علمای باتقوا هم گاهی سکوت میکنند جواب نمیدهند نظر شخصی شما چیست؟
ج: در همه رسالهها راه تشخیص اعلم و عادل را نوشته است چیست، همان راه را بگیرید و بروید.
س12: به هر کسی که خمس میدهیم میشود از او تقلید کرد؟
ج: خمس با تقلید فرق میکند، در تقلید حتماً باید اعلم و عادل باشد، اما خمس را میشود به مجتهد با تقوا داد، لازم نیست اعلم باشد.
س13: از میان مراجع تقلید کدامیک را اعلم میدانید؟
ج: بنا شد که من در این مسأله دخالتی نداشته باشم، از اول من حرف نزدم، در رسالهها نوشتهاند باید بروند از علمای باتقوا تحقیق کنند، اگر آنجا علم حاصل شد عمل کنند، عرض کنم تعارض حاصل شد ساقط میشوند و باید بروند دنبال دو تای دیگر، آنجا کاملاً نوشته است اگر هم به هیچ وجه به اعلم علماً دسترسی نبود، کسی که مظنون الاعلمیت است از او تقلید کنند اگر ظنّ به اعلمیت هم نشد مجبوریم برویم سراغ غیر اعلم عادل، الحمدلله این پیدا میشود، اعلم عادل پیدا کردنش یک خُرده سخت است.
س14: در مورد مرجع تقلید اعلم در حال حاضر از هر کسی از آقایان سؤال میکنم یکی را معرفی میکند سردر گم شدهام، من بالاخره چه جوری مجتهد اعلم را تشخیص بدهم؟
ج: اگر انسانی توانست با راههایی که در رساله نوشته است مثل شهادت دو تا عادل یا شیاع باشد یعنی عده زیادی شهادت بدهند (مشکل نیست)، از آن راهها نتوانست مجتهد اعلم را تشخیص دهد باید از مظنون الاعملیه و عادل تقلید کند اگر مظنون الاعلمیه باشد، و الّا اگر فقیهی عادل بود ولی اعلم نبود از او باید تقلید کند.
س15: گاهی اوقات جوانانی که تازه مکلّف شدهاند برای انتخاب مرجع تقلید از ما سؤال میکنند، چه کسی را به آنها معرفی کنیم؟ چه جوابی بدهیم؟
ج: هر کسی را خود شما طبق رساله تشخیص دادی مرجع است و اعلم و عادل است و از او تقلید میکنی این را به دیگری هم بگویید و منتقل کنید.
س16: شرعاً حجت میشود؟
ج: بله دیگر اگر حجت نبود خود شما هم در تقلید از این آدم مسئول بودید.
س17: شاید در حقّ من حجت باشد؟
ج: نه حقّ من نداریم، حقّی نیست اگر برای من درست است برای شما هم درست است. بنابراین هر کسی را من تحقیق کردم طبق رساله تشخیص دادم اعلم و عادل است و از او تقلید کردم این را میتوانم به دیگری منتقل کنم.
س18: اگر مرجع ما فوت کرده بود چطور؟
ج: بنا شد از زندهها تقلید کنیم دیگر.
س19: مثلاً مرجع ما فوت کرده است.
ج: اگر مرجع شما فوت کرده است باید درباره مرجع زنده تحقیق کنی وقتی برای شما ثابت شد او را به دیگران که سوال کردند بگویی، و الّا بیتحقیق نمیشود گفت.
س20: ابتدا به تقلید از میّت جایز است؟
ج: می گویند نه.
س21: عدول از مرجع زنده به مرجع مرده جایز است؟
ج: اگر مرجع زنده اعلم است جایز نیست.
س22: میفرمایید که میگویند، نظر خودتان چیست؟ نظر خود حضرتعالی؟
ج: شما از هر کسی بپرسی میگوید نه دیگر، حالا بعضیها میگویند از من تقلید کن! بعضیها هم این را نمیگویند میگویند نه، بعضیها میگویند از من!
س23: به فتوای اکثر علما؛ عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده اعلم واجب است اگر احساس کردند که کسی الآن اعلم است...
ج: اعلمیت تنها کافی نیست بلکه دو چیز شرط است اعلم و عادل باشد. عدالت اصلاً فراموش شده است این درست نیست این غلط است اعلم و عادل را اگر تشخیص دادی واجب فوری است باید از او تقلید کنید اگر اعلم بود اما عادل نبود، غیراعلمِ عادل جای او را میگیرد.
س24: آن حکم حضرت امام رحمه الله را که میفرمایند بنابراحتیاط واجب حریص به دنیا نباشد را چگونه میتوان تشخیص داد؟
ج: حریص به دنیا دو جور است گاهی به اندازهای است که مرتکب گناه میشود لذا عدالت از بین میرود اگر به اینجا برسد دیگر عدالت نیست اما اگر به اندازهای باشد که مزاحم عدالت نشود طوری نیست لازم نیست...
س25: آیا میشود در هر قسمت از ابواب فقه از یک مقلَّد(مجتهد) خاص تقلید کرد؟
ج: اگر ثابت شود این مقلَّد در این قسمت خاص اعلم از دیگران است، بله، به قید اینکه باید عادل هم باشد.
س26: آنوقت این تعدّد مقلَّد اشکال به وجود نمیآورد؟
ج: نه خیر، تعدّد مقلَّد تا اینجا اشکالی به بار نیاورده است، تعدّد حاکم اسلامی اشکال پیش میآورد. حاکم یکی، مقلَّد متعدد، چون با هم دعوا ندارند، چون (مقلَّد) حکم جهاد نمیدهد، کار اجتماعی نمیکند، نشسته فتوی میدهد، بنابراین اشکال ندارد اگر کسی در یک بحثی اعلم از دیگران است و عادل هم هست در آن بحث میشود از ایشان تقلید کرد.
س27: با توجه به این که رساله فارسی است چرا بعضی وقتها آدم خوب متوجه نمیشود که اصلاً رساله چه میخواهد بگوید؟
ج: خُب باید مسائل را یک جوری بگویند که مردم بفهمند، این گناه رساله نیست، گناه نویسنده رساله است، باید اینقدر ساده بنویسد که بیسوادها هم بفهمند.
س28: بعضی گناهان مثلاً غیبت را در رساله نام نبردهاند آیا باید در شناخت این گناهان به مرجعمان مراجعه کنیم؟
ج: بله دیگر، چارهای نیست دیگر، اگر آن مرجع رساله ندارد یا در رسالهاش ننوشته است باید استفتاء کنید تا اطمینان پیدا کنید که نظر خود اوست، چون ممکن است بعضی از اطرافیان مسأله را یک جور دیگر بگویند. امّا اگر فهمیدید فتوای او این است باید تبعیت کنید.
س29: یعنی ابتدا احتیاط کنیم؟
ج: دیگر باید از او بپرسید و استفتاء کنید. چون همه مسائل را در رساله نمینویسند. باورشان این است که یا مورد احتیاج نیست یا کسی عمل نمیکند لذا آنها را نمینویسند. منتهی مرحوم امام خمینی رحمه الله کتاب تحریرالوسیلهاش کتاب با وسعتی است، مسائل فقهی را زیاد مطرح کرده است، از این جهت ایشان نوشته است، امّا رسالههای دیگر خیلی کم دارند.
س30: چرا گاهی تفصیلات را در خود رساله آقایان ننوشتهاند، اما سؤال که میشود بیشتر توضیح میدهند؟
ج: باید استفتاء کنی دیگر، همان مقدار که نوشتهاند کافی است منتهی نفس أماره میرود دنبال چیزی که دلش میخواهد. او واجب و حرام را مراعات نمیکند دنبال اضافه اش میرود.
س31: به طور کلی احتیاط کردن در مسائل شرعی مطلوب است؟
ج: احتیاط در حد رساله مطلوب است، اگر مرجع شما گفت احتیاط کن آنجا باید احتیاط کنی، اما احتیاط مطلق غلط است، سر از وسوسه در میآورد و انسان گرفتار بلاهای زیاد و سنگین میشود.
س32: گناهان کبیره را در رساله مینویسند اما صغیرهها را معمولاً نمینویسند. برای یادگرفتن آن ها به کجا باید مراجعه کنیم؟
ج: خیلی هم خوب مینویسند، شما رساله مراجعه کنید آیا ننوشته است نگاه به نامحرم حرام است؟
س33: این جزء کبائر نیست؟
ج: نه، صغیره است. آدم بلد نباشد اشتباه میکند، شما رساله را بخوان، کبائر تقریبا چهلتاست مرحوم امام آن ها را نوشته است، مابقیاش صغائر است. اگر کبائر را ترک کردی صغیره را هم خدا نمینویسد[1]، چون ترک کبائر مهم است و اثر بیشتری دارد. خدا برای خاطر این که ما را تشویق به ترک کبائر کند گفته اگر آن را انجام ندهی این را هم من به پایت نمینویسم، هر چه غیر از چهل تا صغیره است.
س34: مرحوم حضرت امام خمینی رحمه الله کجای کتاب تحریرالوسیله گناهان کبیره را نوشتهاند؟
ج: مرحوم امام - رضوان خدا بر او- در باب نماز جماعت درباره شرایط امام جماعت که عدالت و تقواست آنجا به مناسبت چهل تا از گناهان کبیره را ذکر کرده است، آدرسش آنجاست[2].
س35: روایاتی هست که مثلاً انسان اگر فلان نماز را بخواند ثواب صد شهید و صد حج و اینها دارد، اینها چه جوری است، آیا شرایطی دارد؟ اگر شرطی دارد شرطش چیست؟
ج: شرایطش همان شرایط صحت رساله است. طبق رساله اگر نمازش صحیح باشد این ثواب را به آدم میدهند. منتهی اگر ما بخواهیم اضافه بر ثواب ایمانمان هم بالا برود باید جای دیگر گناه هم نکنیم، مشروط به این است، اما این عمل اگر طبق رساله انجام شد صحیح است، و دیگر خدا نمیگوید چرا انجام ندادی، وعدههایی که میدهد به آن مترتب میشود.
س36: گاهی در انجام کاری وسواس فکری پیدا میکنیم که آیا این کار برای خدا هست یا نه؟
ج: اینجا نباید فکر کنی، رساله را بخوان و به آن عمل کن،همین تمام شد، اگر ور بروی گرفتار وسواس میشوی.
س37: گاهی برای احتیاط در غذا خوردن انسان دچار سوء ظن به دیگران میشود و بعضی مثال میزنند که اگر زهر را بخوری و ندانی زهر است اثر خود را میگذارد.
ج: راست میگویند، بله، زهر زهر است، اگر بدانی و بخوری میکشد، اگر ندانی هم بخوری میکشد. اما دستورات شرع تکوینی نیست بلکه تشریعی است، فقط در صورت علم اثر بد دارد. اگر شما یقین کردی این حرام است آن را بخوری پدر ایمان را در میآورد، اما اگر نمیدانستی این مال دزدی است و دست کسی بود از طرفی اسلام هم گفته است ید علامت مالکیت است، شما هم آن را خوردی اثری ندارد چون نمیدانی، بنابراین این حرفها غلط است، این مال این است که آدم رساله نمیخواند، این ها را در رساله نوشتهاند، یکی از مقدمات تقوا خواندن رساله است. انسان واجب و حرام را یاد بگیرد، بفهمد چه چیزی حلال و چه چیزی حرام است. دیگر مابقی را به زحمت نمیافتد و الّا این حرفها منشأش همین است خیلیها میگویند شبهات را هم باید ترک کنی، درست نیست. رساله میگوید نه لازم نیست، ولی خب آدم نمیداند یک حرفهایی میزند زندگی را بر مردم تلخ میکند، تنگ میکند، هیچ فایدهای هم ندارد، چون همه چیز مشتبه است. شما هر چیزی بخواهید بخرید مشتبه است. ممکن است دزدی باشد، ممکن است عنوان دیگر داشته باشد، ولی شرع گفته است دست هر کسی بود مالک اوست از او بخر، شبهه ناک است، اما شبهه حلال است، اگر بخواهی مراعات کنی باید بروی در بیابان زندگی کنی.
س38: آیا مال شبهه ناک اثر وضعی دارد؟
ج: مال شبهه ناک حلال و طیّب است. رساله نخواندهای؟! در رساله نوشتهاند. نوشتهاند اگر یقین کردی نجس است اجتناب کن. یقین کردی حرام است اجتناب کن، اما اگر شک داری حرام است یا حلال، باید بگویی حلال است، چیزی که خدا گفته بگو حلال است دیگر اثر وضعی ندارد مثل سمّ (اثرش) تکوینی نیست که آدم بداند سمّ است یا نداند او را میکشد، این جور نیست. کار حرام واقعی کشنده نیست، امّا اگر بدانی حرام است و مرتکب شوی ایمان را میکشد اما اگر ندانی و شبهه ناک شود حلال است. این راهی نیست که اسلام به روی مردم باز کرده باشد چون همهچیز شبهه ناک است. یا مشتبه به نجاست است یا به حرمت، نمیدانیم دزدی است، قتل است، چه هست، احتمال دارد همه اینها باشد دیگر. اگر بخواهد ترک کند چطور میشود؟ زندگی مختل میشود. این حرف درست نیست. حرام و واجب، فقط این دو تا، وقتی انسان واجب را انجام داد و حرام را ترک کرد باقیاش دیگر لازم نیست.
س39: در روایت آمده است: «مَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ»[3]؟
ج: بله، اما واجب نیست. در رسالهها دو تا جمله مینویسند روایت از امام صادق صلوات الله و سلامه علیه است، کسی که شک داشته باشد چیزی نجس یا پاک است باید بگوید پاک است[4]. یا شک دارد چیزی حرام است یا حلال باید بگوید حلال است تمام شد[5]. این قاعده کلی است و مراجع هم طبق آن فتوی دادهاند. در رسالهها هم نوشتهاند تا یقین نکنی چیزی نجس است باید بگویی پاک است. تا یقین نکنی چیزی حرام است باید بگویی حلال است. بنابراین شبهه اثر بد ندارد. بله اگر انسان احتیاط کند به این معنا خُب کمتر اتفاق میافتد ولی این احتیاط واجب نیست.
س40: آیا میشود بعضی مباحات یا مستحبّات بر طلبه واجب شود؟ مثلاً بعضی آقایان میگویند نماز شب بر طلبه واجب است؟
ج: نه اشتباه میگویند اینکه طبق رساله واجب شود. مثلاً نذر کند یا عهد داشته باشد و قسم بخورد. اینها عوامل ایجاب است. بدون اینها وقتی در رساله گفتهاند مباح و آزاد است واجب نیست.
س41: خیلی وقتها اموری چه جزئی و چه کلی پیش میآید که نمیدانیم انجام آن حرام است یا مباح و یا کار خوبی است که اصلا ثواب هم دارد؟
ج: معلوم میشود رساله مرجع تقلیدت را نمیخوانی، و الّا آنجا نوشته است چه چیزی حرام و چه چیزی واجب است، باید بخوانی تا یاد بگیری و بعد عمل کنی که دیگر نگویی نمیدانم واجب است یا حرام، آنجا نوشتهاند دیگر، گناهان هم مشخص است واجبات هم مشخص است. واجب است رساله را بخوانی و یاد بگیری و بعد واجبات را انجام بدهی و گناهان را ترک کنی.
خواندن رساله یکی از واجبات است، مستحب نیست، نخوانی مرتکب گناه میشوی یا واجب را ترک میکنی، اول باید اینها را بخوانیم و یاد بگیریم بعد عمل کنیم ان شاء الله.
س42: همسرم هیچگونه علاقه و تمایلی به مطالعه رساله نشان نمیدهد، تاکنون به صورتهای مختلف او را تشویق و ترغیب کردهام فوائد و ضرورتش را گفتهام و حتی گاهی تذکر هم دادهام اما فایدهای نداشته حتی گفتهام اگر این کار را نکنی علاقهام به تو کم میشود ولی باز هم تأثیر نداشته، چه دستوری میفرمایید؟
ج: هیچ کاری نباید بکنی، به او هیچ چیز نگو، زیادتر هم گفتهای، فقط خودت این کارها (دستورات رساله) را انجام بده او ببیند آن وقت آرام آرام درست میشود ان شاء الله. عجله نکن. خودت انجام بده از شما یاد میگیرد.
س43: آیا هر فرد شبانه روز تا آخر عمر باید مقداری از وقتش را برای مطالعه رساله بگذارد؟
ج: آدم یک مقدار خواند یاد میگیرد دیگر، تا آخر عمر لازم نیست، مگر کسانی که فراموش میکنند دوباره باید بخوانند.
س44: آیا درست است که از سن سه یا چهارسالگی باید شروع به آموزش مسائل دینی و اخلاقی به بچه کنیم؟
ج: یعنی بنشینیم برایش مسائل تجارت، فروختن سکه و ارز یادش بدهیم! نه، مسائلی که امکان دارد به آن زودتر برسد را باید یاد بگیرد، نجاست، طهارت، وضو و اینها را یواش یواش با او آشنا کنیم.
اول بلوغ همه را نمیشود یک روزه یادش داد، بچه هم خسته میشود تدریج میخواهد، لذا از جلوتر باید شروع کنید بصورت بازی آرام آرام صورتش را بشورد، یواش یواش بعد از مدتی وضوی کامل یاد بگیرد. بعد کم کم در نماز بازی کند، آنوقت بدون زحمت اول بلوغ هم وضویش خوب است، هم غسل را بلد است، هم حمد و سوره نمازش درست شده است.
س45: روایتی را که از حضرت صادق(ع) نقل شده است که: «الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ»[6]؟
ج: حضرت سه دوره هفت ساله برای بچه از نظر وظیفه پدر معین کردهاند، هفت سال اول باید بازیگوشی کند. کارش بازی است، عقل ندارد، بازی میکند. با همه چیز بازی میکند. هفت سال دوم یک خورده تجربه یاد گرفته است در این هفت سال در این تجربهها میتواند به پدر کمک کند. این را بیاور، آن را ببر، بعد هم آماده میشود که حلال و حرام را کامل یاد بگیرد و انجام دهد.
س46: در این روایت برای آن هفت سال دوم حضرت فرمودند: «یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ» منظور چه بوده است؟
ج: باید خواندن و نوشتن یادش داد، اگر بیسواد بار بیاید نه رساله میتواند بخواند، نه فهم چیزی را دارد، زندگیاش خیلی تاریک میشود. این هم جزء برنامه است.
س47: دختر هم همین جور است؟
ج: دختر هم همین جور منتهی دختر با مرد جایگاهش فرق میکند. دختر هم باید حلال و حرام یاد بگیرد، خواندن و نوشتن یاد بگیرد اما با مردها مختلط نشود. در جای جداگانه با استاد زن، همه اینها را باید مراعات کرد آن را هم یادش بدهیم.
س48: آیا قبل از 9سالگی باید یادش داد؟
ج: وقتی که خانه شوهر رفت دیگر نمیشود یادش داد. همه اینها قبل است. آن وقتها نُه سالگی شوهر میرفتند دیگر، وقتی رفت از تحت ولایت شما خارج میشد دیگر. بنابراین در دوران بچگی (باید یاد داد).
س49: در روایت فرموده از چهارده سال به بعد، حلال و حرام را یاد بگیرد، خُب آن موقع برای دختر خیلی دیر است برای پسر هم شاید دیر باشد؟
ج: خُب وقتی گفتند دختر نُه سالگی تکلیف میشود نُه سالگی هم میتواند ازدواج کند معنایش چیست؟ قبل از این که ازدواج کند باید احکام را یادش بدهید دیگر، این ها هم از این جهت معلوم است.
س50: چند تا عبارت از رساله است که توضیح خواستهاند، مثلاً وقتی در رساله میفرمایند: «جایز نیست» یعنی چه؟
ج: یعنی حرام است.
س51: وقتی میفرمایند: «وجوب این امر خالی از قوّت نیست»؟
ج: یعنی قوی است، محکم است، باید انجام داد.
س52: وقتی میفرمایند: «حرمت این مسأله خالی از اشکال نیست»؟
ج: یعنی نمیشود گفت حرام است.
مجموعه پرسشها و پاسخها از استاد اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه
[1] - إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً، سوره مبارکه نساء آیه 31
[2] - و أما الکبائر فهی کل معصیة ورد التوعید علیها بالنار أو بالعقاب أو شدّد علیها تشدیدا عظیما، أو دل دلیل على کونها أکبر من بعض الکبائر أو مثله، أو حکم العقل بأنها کبیرة، أو کان فی ارتکاز المتشرعة کذلک، أو ورد النص بکونها کبیرة و هی کثیرة: منها الیأس من روح اللّه، و الأمن من مکره و الکذب علیه أو على رسوله و أوصیائه (ع) و قتل النفس التی حرمها اللّه إلا بالحق و عقوق الوالدین، و أکل مال الیتیم ظلما، و قذف المحصنة، و الفرار من الزحف، و قطیعة الرحم، و السحر، و الزنا، و اللواط، و السرقة، و الیمین الغموس، و کتمان الشهادة، و شهادة الزور، و نقض العهد، و الحیف فی الوصیة، و شرب الخمر، و أکل الربا، و أکل السحت، و القمار، و أکل المیتة و الدم و لحم الخنزیر و ما أهلّ لغیر اللّه من غیر ضرورة، و البخس فی المکیال و المیزان، و التعرب بعد الهجرة، و معونة الظالمین، و الرکون إلیهم، و حبس الحقوق من غیر عذر، و الکذب، و الکبر، و الإسراف، و التبذیر، و الخیانة، و الغیبة، و النمیمة، و الاشتغال بالملاهی، و الاستخفاف بالحج، و ترک الصلاة، و منع الزکاة، و الإصرار على الصغائر من الذنوب، و أما الإشراک باللّه تعالى و إنکار ما أنزله و محاربة أولیائه فهی من أکبر الکبائر، لکن فی عدّها من التی یعتبر اجتنابها فی العدالة مسامحة. (تحریر الوسیلة؛ ج1، ص: 274)
[3] - ....قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَلَالٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ... کتاب شریف کافی ج1 ص68
[4] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمَاءُ کُلُّهُ طَاهِرٌ حَتَّى یُعْلَمَ أَنَّهُ قَذِرٌ. کتاب شریف کافی ج3 ص1
[5] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کُلُّ شَیْءٍ یَکُونُ فِیهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ حَلَالٌ لَکَ أَبَداً حَتَّى أَنْ تَعْرِفَ الْحَرَامَ مِنْهُ بِعَیْنِهِ فَتَدَعَهُ کتاب شریف کافی ج5 ص313
[6] - کتاب شریف کافی ج6 ص47