news
  • قرآن
  • ولایت
    • حدیث
    • امام خمینی قدس سره
    • امام خامنه ای دام ظله العالی
  •  زندگینامه
  • جلسات اخلاق
    • متن جلسات
    • نکات اخلاقی
  • پرسش و پاسخ
    •  اعتقادات
    •  اخلاقیات
    •  اعمال
  • محصولات
    • کتاب
    • لوح فشرده

شرح خطبه متقین

خطبه متقین(قسمت سوم)

بسم الله الرحمن الرحیم

قسمت سوم: موضوع؛ احوال متقین در شب و روز

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الانبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبی­‌القاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

« تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ »

 این که ما در مدت کوتاهی زحمت بکشیم و بعد زمان بسیار طولانی نتیجه بگیریم و راحتی نصیبمان بشود این یک تجارت پر سود و پر منفعتی است، کار کم و مزد زیاد تجارت پر منفعتی است.

« یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ »

که خدا برای متقین اسبابش را فراهم کرده و توفیق به آن‌ها داده که از اول سن بلوغ تا آخر عمر در این مدت کوتاه توانستند مطیع فرمان خدا بشوند، در مقابل تا خدا زنده هست و خدایی می­‌کند این‌ها زندگی مرفّه در بهشت رضوان پروردگار متعال خواهند داشت.

« أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا »

جلوه‌های دنیا متقین را هم به طرف خودش می­‌کشد و دعوت می­‌کند اما این‌ها جلو نمی­‌روند.

آدم‌ها در دنیا دو جور هستند، بعضی‌ها جلوه‌­های دنیا آن‌ها را جلب می‌­کند جذب می­‌کند، جلو می­‌روند، با تمام توان خودشان را تسلیم می‌­کنند و می‌­بینیم چه کسانی هستند، عمری در طلب دنیا و در این راه دست به هر جنایتی می­‌زنند. اما انسان‌های باتقوا این جور نیستند، باور دارند که این عمر یعنی همین عمر کوتاه نمی‌­ارزد به این که ما خودمان را تا ابد گرفتار کنیم، لذا اگر دنیا جلوه کرد و خواست دل این‌ها را برباید این ها تسلیم نمی­‌شوند. لذا فرمودند:«أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا»، دنیا می­‌خواهد این‌ها را به طرف خودش بکشد اما این ها به طرفش نمی‌­روند و به اندازه ضرورت و لزوم بیشتر استفاده نمی­‌کنند.

« وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا »

دنیا می‌­خواهد این‌ها را اسیر خودش کند اما این‌ها خودشان را از اسارت دنیا نجات می­‌دهند، خیلی‌ها اسیر دنیا هستند، اسیر پول دنیا، اسیر نعمت‌های دنیا، اسیر دنیا و در این راه چه جنایت‌هایی را مرتکب می­‌شوند، اما انسان‌های باتقوا مواظب هستند، شیطان نمی‌­تواند از این راه آن‌ها را اسیر دنیا و جلوه‌های کاذب دنیا بکند.

« أَمَّا اللَّیْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلًا یَحَزُنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ [1]»

عمر انسان عبارت است از شب ها و روزها است این ها در روزها طرز خاصی جلوه می­‌کنند در شب‌ها هم طرز خاصی، اما شب این‌ها« صَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ »، روی  قدم می‌­ایستند رو به قبله رو به عظمت پروردگار متعال مشغول نماز و خواندن آیاتی از قرآن کریم در حال نماز می­‌شوند، یعنی همه شب را نمی­‌خوابند، به اندازه نیاز و رفع خستگی می­‌خوابند مقداری قبل از اذان صبح بیدار می‌­شوند در برابر عظمت پروردگار متعال به نماز می‌­ایستند اجزاء و آیاتی از قرآن کریم را به زبان می‌­رانند و با قلب توجه می‌­کنند.

« فَإِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ »

 اگر آیه­‌ای خواندند که خدا در آن آیه این‌ها را تشویق کرده بود طمع پیدا می­‌کنند، مانند آیات بهشت که در آن نعمت‌های بهشت یاد شده است، خدا گفته اگر گوش به حرف بدهید بهشت جایگاه شماست، طمع  می‌­کنند با ادامه تقوا تا به این مقام برسند.

« وَ إِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ »

 هر وقت آیه‌­ای خواندند که آنجا تخویف و تهدید بود، خدا آدم‌ها را از مخالفت فرمانش می‌ترساند، این‌ها گوشِ دل به طرف این آیه متوجه می­‌کنند ببینند چه می­‌خواهد بگوید، و این گفته را وارد دل می­‌کنند ومی‌­ترسند از این که نکند خدای نکرده روزی در اثر مخالفت تقوا گرفتار این ترس و خوف شوند.

« فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ »

خوب آدم نماز خوان چه کار می‌­کند؟ اول روی قدم می­‌ایستد، بعد به رکوع خم می­‌شود ، کمر منحنی می­‌کند، بعد از سر از رکوع برمی­‌دارد پیشانی روی مهر  می­‌گذارد، زانویش را، نوک انگشتانش را روی زمین می­‌گذارد به سجده می‌­رود.

« یَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ‌ »

 متقین عبادت خدا را می­‌کنند و در این عبادت می­‌خواهند از آنچه را که خدا نمی­‌خواهد این‌ها گرفتار آن شوند آزادی طلب می‌­کنند.

« أَمَّا النَّهَارُ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ»

 این مال شب متقین بود، روز این‌ها به صورت علما ظاهر می­‌شوند، علم دین دارند، دانستنی‌های دین را بلد هستند. دین را از آن‌ها کسی بپرسد بلد هستند، نپرسد هم خودشان طبق دانستنی‌های دین خودشان عمل می­‌کنند، حلیم هم هستند. صبور و بردبار، اگر جاهلی حرفی زد زود عصبانی نمی‌­شوند و حرف ناشایست به او نمی‌­زنند، با کمال حلم در جامعه با مردم برخورد می‌­کنند.

« أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ »

روز از نیکوکاران هستند، هر کاری انجام می­‌دهند نیکوست، حرف می‌­زنند نیکو، گوش می‌‌دهند نیکو، کاری را با دست و پا انجام می­‌دهند نیکو، کار زشت و قبیح و بد و گناه ندارند.« أَتْقِیَاء»، تمام کارهایشان در سایه تقواست، واجب را انجام می‌دهند حرام را ترک می‌کنند.

« یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ »

  ممکن است بعضی از متقین در اثر این که استفاده زیاد از مادیات نمی‌­کنند خودشان را لاغر نشان دهند، دنیا پرستان، آن‌هایی که تن‌پرور هستند فکر می­‌کنند این‌ها مریض هستند اما این‌ها مریض نیستند یک ترس مرموزی در نهانخانه آن‌ها قرار دارد، آن‌ها را رنج می­‌دهد و آن این است که نتوانند تا آخر این راه را طی کنند.

« وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا »

دنیاپرستان به کسانی که مثل خودشان چهارنعل به دنبال دنیا نمی‌­دوند می­‌گویند این‌ها عقلشان ناقص است، عقلشان نمی‌­رسد، اگر عقل داشتند مثل ما ثروتمند می‌­شدند، چه کارهایی می­‌کردند، پولدار می­‌شدند، آن‌ها خیال می‌­کنند این‌ها یک خُرده عقلشان عقب است اما نمی­‌دانند این‌ها عقلشان عقب نیست بلکه عقل خود آن‌ها عقب است، این‌ها یک فکر دیگری در سرشان است که نتیجه آن فکر این است که زندگی ابد را تأمین می‌­کند ولی شما دنیاپرستان نتیجه فکرتان این است که در عمر کوتاه اگر به خواسته­‌هایتان برسید بعد زیان و خسران عمیق و عجیبی دامنگیر شما خواهد شد.

 « وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ »

بله متقین امر عظیمی در پیش دارند، می‌­خواهند در پیشگاه فرمان و امر پروردگار متعال بتوانند آن گونه که موظف هستند انجام وظیفه کنند، این برای آن‌ها مشکل ایجاد کرده است، شما دنیاپرستان از این مشکل آزاد هستید.

« لَا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ»

 به عمل کم برای خدا انجام دادن قانع نمی‌­شوند. خیلی­‌ها هستند به عمل کم قانع می­‌شوند یک نماز واجب می‌­خوانند تمام می­‌شود دیگر قانع می‌­شوند، ولی متقین نه، این‌ها می­‌دانند کارهایی که در این دنیا انجام می­‌دهند در آن دنیا ثمرات ابدی خواهد داشت.

« وَ لَا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ»

  اگر کار خوب زیاد انجام دادند آن کار خوب را زیاد نمی‌بینند می­‌گویند باز کم است،

« فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ »

 این‌ها همیشه خودشان را متّهم می­‌دانند، می­‌گویند کم کار کرده­‌ایم، بیشتر از این و بهتر از این باید کار می­‌کردیم، همیشه بیشتر را طلب می­‌کنند و به کم قانع نمی‌­شوند.

« إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ»

مردم در اثر این که می‌­بینند این‌ها آدم‌های خوبی هستند کارهای بد نمی­‌کنند و تقوا را مراعات می­‌کنند متقین را مدح می­‌کنند، از آن‌ها تعریف می­‌کنند، ذکر خیر دارند، هر وقت در مجلسی جایی از این‌ها تعریف کردند این‌ها می‌­ترسند، وحشت می­‌کنند.

« فَیَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی »

این‌ها در جواب تعریف دیگران می­‌گویند خدایا ما به خودمان از این‌ها داناتریم، این‌ها خیلی از حالات ما خبر ندارند، ما خودمان بهتر می­‌دانیم چه کاره هستیم.

« وَ رَبِّی أَعْلَمُ مِنِّی بِنَفْسِی »

 خدا از ما هم به ما و هم به کارهای ما داناتر است.

« اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ»

خدایا به آن تعریفی که این ها درباره من می­‌کنند، مرا مؤاخذه نکن.

« وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ»

 از آنچه که درباره من گمان می­‌کنند مرا بالاتر و با فضیلت‌تر از آن قرار بده.

« وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ »

 آنچه را که از من نمی‌­دانند آن را ببخش و بیامرز، چون تو می­دانی.

« فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِی دِین»

 خُب این‌ها در طول زندگی در اجتماع که وارد می­‌شوند در سایه قوّت در دین مشغول کار و انجام وظایف می­‌شوند و کار می‌­کنند، در دین ضعیف نیستند، شُل نیستند، مبانی دینی­شان سست نیست که زود زمین بخورند، محکمند، حرام پیش بیاید قرص ایستاده­‌اند، واجب پیش بیاید به هیچ‌وجه ترک نمی‌­کنند. علامت یکی از این آدم‌های باتقوا این است که شما او را در زندگی در نهایت قوّت در دین می­‌بینی.

« وَ حَزْماً فِی لِینٍ»

متقین در کمال احتیاط اما در نرمی هستند، خشن نیستند، در کمال احتیاط هستند نکند آن‌هایی که دنیاپرست هستند و بد هستند طعنه به این‌ها نزنند و مشکلی برایشان پیش نیاید چون همه با هم زندگی می­‌کنند، در عین حال لیّن و نرم خو هستند اما با احتیاط قدم برمی‌دارند که نکند یک وقت از اطراف دنیاپرستان لطمه و صدمه‌­ای به آن‌ها نخورد.

« وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ»

ایمانشان در حد یقین است، در هیچ وقتی تزلزل و ضعف در ایمانشان مشاهده نمی‌­شود.

« وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ»

حریص هستند در این که علم یاد بگیرند، از جهل راضی و خشنود نیستند، سعی می­‌کنند از راه چشم، از راه گوش، از راه زبان علم یاد بگیرند، علمی که برایشان مفید و نافع است.

« وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ »

وقتی هم  که علم یاد گرفتند آن را در پوشش حلم اظهار می­‌کنند، تندخویی نمی­‌کنند، بعضی از کسانی که از علم و آگاهی بهره‌مند هستند احیانا در برابر کسانی که سؤالی دارند و جوابی می­‌خواهند یک مقداری خشن جواب می­‌دهند و این کار در مقابل حلم است، لذا در روایات ما علم بیشتر کنار حلم آمده است، گفته­‌ است اگر علم داری و مردم از شما سوال می­‌پرسند، جواب را نرم بده، با حلم، عصبانی نشو، تندی نکن[2].

« وَ قَصْداً فِی غِنًى»

اگر ثروتمند هستند مقتصد خواهند بود. هر چه آدم بیشتر دارد نباید بیشتر خرج کند این غلط است، به اندازه نیاز خرج کن.

« وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَةٍ »

 این ها عبادت که می­‌کنند اعضاء و اندامشان در حال عبادت خاضع و خاشع است.

« وَ تَجَمُّلًا فِی فَاقَةٍ »

  این ها اگر کمتر از هزینه زندگی‌شان درآمد دارند کاری می‌­کنند شناخته نشوند، مردم نفهمند این‌ها ندارند.

« وَ صَبْراً فِی شِدَّةٍ »

متقین اگر سختی برایشان پیش بیاید با صبر با آن مواجه می­‌شوند، صبور هستند از کوره در نمی­‌روند.

« وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ »

 دنبال حلال می­‌روند دنبال حرام هرگز حرکت نمی‌­کنند.

« وَ نَشَاطاً فِی هُدًى »

در راه مستقیم که فهمیدند و وارد شدند با نشاط حرکت می­‌کنند نه با تنبلی و سستی و کسالت.

« وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ»

 همیشه از طمع­ ورزی اجتناب می­‌کنند، دنبال طمع نمی‌­روند، هیچ‌وقت انسان از طمع سیر نمی‌شود، همیشه می‌­خواهد تا بمیرد، متقین به اندازه نیاز طلب می‌­کنند و از طمع اجتناب می‌کنند.

« یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ »

کار خیر زیاد انجام می­‌دهند اما می­‌ترسند نکند خدای نکرده کاری پیش بیاید این کارها از بین بروند.

« یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ»

 شب که می­‌خواهند بخوابند از اینکه از صبح تا حالا موفق به انجام وظایف شده‌اند سپاسگزاری می­‌کنند.

« وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ»

 صبح که می­‌شود به فکر این می‌افتد که در طول روز خدا را فراموش نکند، چون خدا را فراموش کند غفلت پیش می‌­آید، غفلت که پیش بیاید شیاطین در حال غفلت انسان را وادار به گناه می­‌کنند، آن‌ها از غفلت و فراموش کردن خدا سخت هراس دارند.

« یَبِیتُ حَذِراً وَ یُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَةِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ»

 شب که می‌­خواهند بخوابند می­‌ترسند، خوب شب آدم که می­‌خوابد از کار می‌فتد، اما همه چیز از کار  نمی­‌افتد، اتفاقات خطرناک در شب اتفاق می‌­افتد، ممکن است پیش‌­آمدهای خطرناکی اتفاق بیفتد.صبح که می‌­بیند طوری نشده است خدا را سپاسگزاری می­‌کند، خوشحال می­‌شود.

« إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیمَا تَکْرَهُ لَمْ یُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِیمَا تُحِبُّ »

گاهی نفسشان از یک چیزهایی ناراحت است بدش می­‌آید که انجام بدهد متقین آن را به نفس نمی­‌دهند، اما آنچه را هم که نفسش طلب می­‌کند و می‌­خواهد را به او نمی ­دهد، نفس گاهی کارهایی را می­‌خواهد که من موظف هستم به او ندهم، نفس می‌­خواهد زیاد دنبال دنیا برود، پول زیاد در بیاورد، عیّاشی کند، در غذا، در لباس، در مسکن، در همه چیز به حد افراط برود، او این را می­‌خواهد اما این به او نمی­‌دهد. آنچه که نفس نمی­‌خواهد ولی وظیفه‌­اش باشد از نفس می­‌کِشد، باید روزه بگیرد اما نفس نمی­‌خواهد، اما او روزه می­‌گیرد، باید پول در راه خدا و فقرا خرج کند نفس نمی‌­خواهد، ولی این گوش به حرف او نمی‌­دهد و خرج می­‌کند.

« قُرَّةُ عَیْنِهِ فِیمَا لَا یَزُولُ »

همیشه فکرش و خوشحالی ­اش در چیزهایی است که همیشگی است، در این دنیا عمر چون کوتاه است همه چیز در مدت کوتاه هست و بعد هم از بین می‌­رود، این زیاد چشمش به این دنیا نیست چون می­‌داند که این گذراست و از دست می‌­رود، آنچه که همیشگی است چشمش دنبال آن است، کارهایی که نتیجه­‌اش آن است آن کارها را دنبال می‌­کند.

« وَ زَهَادَتُهُ فِیمَا لَا یَبْقَى»

در آن تمتّعات مادی که باقی نمی­‌ماند زهد ورزی می­‌کند و به کم قناعت می‌­کند.

« یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ»

همیشه علم را با حلم و حرف را با عمل مقرون و ممزوج می­‌کند، حرف که می‌­زند اول خودش عمل می­‌کند، چون اگر انسان حرف که می­‌زند خودش به آن حرف عمل نکند، دیگران از آن حرف متأثر نمی­‌شوند، وقتی حرف می­‌زند به دنبالش عمل می‌­کند، وقتی هم که علم دارد و می­‌خواهد خرج کند برای دیگران کنارش حلم را می­‌گذارد که عصبانی نشود، طرف را از یادگیری علم منصرف نکند.

« تَرَاهُ قَرِیباً أَمَلُهُ »

آرزوهایش طولانی نیست، بعضی­‌ها می­‌گویند نوک قله کوه را به قیمت ارزان می­‌فروشند برویم بخریم برای پنجاه سال بعد چند برابر می‌­شود، چه کسی گفته شما تا پنجاه سال بعد زنده هستی؟ و چه کسی گفته که آن زمین‌ها ترقّی می­کند، این طول امل است، متقین این گونه نیستند، آن‌ها آروزهایشان کوتاه مدت است.

رب صل علی محمد و آل محمد.

شرح خطبه متقین توسط عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی اعلی الله مقامه الشریف


[1] - شرح قسمت های قرمز رنگ موجود نیست.

[2] - ... أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ تَزَیَّنُوا مَعَهُ بِالْحِلْمِ وَ الْوَقَارِ وَ تَوَاضَعُوا لِمَنْ تُعَلِّمُونَهُ الْعِلْمَ وَ تَوَاضَعُوا لِمَنْ طَلَبْتُمْ مِنْهُ الْعِلْمَ وَ لَا تَکُونُوا عُلَمَاءَ جَبَّارِینَ فَیَذْهَبَ بَاطِلُکُمْ بِحَقِّکُم‏. (کافی  ؛ ج‏1 ؛ ص36

حجم فایل صوتی:4.81M | مدت زمان فایل صوتی :00:21:00
دانلود فایل صوتی
خطبه متقین(قسمت دوم)
شرح خطبه متقین
خطبه متقین (قسمت اول)
شرح خطبه متقین
شب نیمه شعبان
نکته اخلاقی
کبر و عجب
صفات رذیله
حقیقت روح
یک آیه
  •  تماس با ما
  •  درباره ما
saheb-ol-amr
news

کلیه حقوق برای مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله خوشوقت أعلی الله مقامه الشریف محفوظ است.